کد مطلب: ۳۸۰۴
تعداد بازدید: ۹۰۹
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۹
حج؛ برنامه‌ی تکامل| ۴۷
تعداد نماز گزاران به جماعت، وقتی از ده نفر گذشت، اگر تمام آسمان‌ها کاغذ گردد و دریاها مرکّب و درختان قلم و جنّ و انس و فرشتگان نویسنده شوند، قادر به نوشتن ثواب و فضیلت یک رکعت از آن نماز نخواهند بود.

مواقف| ۲۰


 
سرّ تأکید و تشدید در امر مسجد و جماعت
 


توجّهی به اخبار مربوط به حضور در مساجد و شرکت در جماعت بفرمایید و بیانات مرغّبه‌ای را که از لسان ائمّه‌ی معصومین(ع) در امر جماعت رسیده و ذمّ و نکوهش‌هایی را که درباره‌ی تارکین جماعت فرموده‌اند از نظر بگذرانید تا شدّت اهمّیّت جنبه‌ی اجتماعی احکام دین در نظر شارع مقدّس اسلام روشن شود.
روایتی، فضیلت نماز جماعت را برحسب افزایش تعداد افراد مأمومین بالا می‌برد تا آنجا که می‌فرماید:
فَاِنْ زادُوا عَلَى الْعَشَرَةِ فَلَوْ صارَتِ السَّماواتُ كُلُّها قِرْطاساً وَ الْبِحارُ مِداداً وَ الاَشْجارُ اَقْلاماً وَ الثَّقَلانِ مَعَ الْمَلائِكَةِ كُتّاباً لَمْ يَقْدِرُوا اَنْ يَكْتُبُوا ثَوابَ رَكْعَةٍ.[1]
تعداد نماز گزاران به جماعت، وقتی از ده نفر گذشت، اگر تمام آسمان‌ها کاغذ گردد و دریاها مرکّب و درختان قلم و جنّ و انس و فرشتگان نویسنده شوند، قادر به نوشتن ثواب و فضیلت یک رکعت از آن نماز نخواهند بود.
و باز در خبر است:
لا صَلوةَ لِمَنْ لا يُصَلّي فِي الْمَسْجِدِ اِلّا مِنْ عِلَّةٍ وَ لا غَيْبَةَ لِمَنْ صَلّى فِي بَيْتِهِ وَ رَغِبَ عَنْ جَماعَتِنا وَ مَنْ رَغِبَ عَنْ جَماعَةِ الْمُسْلِمينَ وَجَبَ عَلَى الْمُسْلِمينَ غَيْبَتُهُ وَ سَقَطَتْ بَيْنَهُمْ عِدالَتُهُ وَ وَجَبَ هِجْرانُهُ وَ اِذا دَفِعَ اِلى اِمامِ الْمُسْلِمينَ اَنْذَرَهُ وَ حَذَّرَةُ فَاِنْ حَضَرَ جَماعَةَ الْمُسْلِمينَ وَ اِلّا اُحْرِقَ عَلَيْهِ بَيْتُهُ.[2]
نماز کامل، بجا نیاورده آن کس که بدون عذر در مسجد [که مرکز تجمّع و جماعت مسلمین است] نماز نخواند. هر که از جماعت ما، اعراض کرده و در خانه‌اش نماز بخواند، غیبتش روا بوده و از عدالت ساقط است و دوری کردن از او لازم است و بر پیشوای مسلمانان است که او را انذار و تحذیر نماید و در صورت ادامه‌ی تخلّف از جماعت، خانه‌اش را بسوزانند.
در خبر دیگری است که وقتی امام امیر‌المؤمنین(ع) آگاه شدند که جمعی از مسلمانان تخلّف از جماعت کرده و در مسجد حاضر نمی‌شوند، خطبه‌ای انشاء فرموده و خاطرنشان ساختند:
اِنَّ قَوْماً لا يَحْضُرُونَ الصَّلوةَ مَعَنا في مَساجِدِنا فَلا يُؤاكِلُونا وَ لا يُشارِبُونا وَ لا يُشاوِرُونا وَ لا يُناكِحُونا اَوْ يَحْضُرُوا مَعَنا صَلوتَنا جَماعَةً وَ اِنّي لَاُوشِكُ بِنارٍ تَشْعَلُ فِي دُورِهِمْ فَاُحْرِقُها عَلَيْهِمْ اَوْ يَنْتَهُونَ.[3]
مردمی که در مسجدهای ما حاضر نمی‌شوند و وارد در صفوف جماعت ما نمی‌گردند، حق ندارند با ما هم‌غذا و هم‌مشروب شوند و رابطه‌ی ازدواج برقرار سازند مگر اینکه در نماز جماعت با ما شرکت کنند و اگر باز هم خودداری کرده و ترک جماعت نمایند، من ناگزیر باید دستور احراق بیوتشان را داده و آتش در خانه‌هاشان بیفکنم.
به دنبال فرمان امام(ع) مسلمانان از معاشرت با آن قوم خودداری کرده و قطع روابط نمودند تا آنان ناچار رو به مسجد آورده و به جماعت مسلمین پیوستند.
عَن اَبی عبدالله(ع) قال: هَمَّ رَسُولُ اللهِ(ص) بِاِحْراقِ قَوْمٍ في مَنازِلِهِمْ كانُوا يُصَلُّونَ في مَنازِلِهِمْ وَ لا يُصَلُّونَ الْجَماعَةَ فَاَتاهُ رَجُلٌ اَعْمى فَقالَ: يا رَسُولَ اللهِ اِنّي ضَرِيرُ الْبَصَرِ وَ رُبَما اَسْمَعُ النِّداءَ وَ لا اَجِدُ مَنْ يَقُودُني اِلَى الْجَماعَةِ وَ الصَّلوةِ مَعَكَ فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ(ص): شُدَّ مِنْ مَنْزِلِكَ اِلَى الْمَسْجِدِ حَبلاً وَ احْضُرِ الْجَماعَةَ.[4]
از امام صادق(ع) نقل است: رسول خدا(ص) در مقام آن برآمد که جمعی را که نماز در خانه‌های خود خوانده و برای جماعت در مسجد حاضر نمی‌شدند در میان خانه‌هایشان بسوزاند. مردی نابینا آمد و گفت: یا رسول‌الله! من از چشم عاجزم و چه بسا صدای اذان را می‌شنوم ولی کسی را نمی‌یابم که مرا راهنمایی کرده و برای شرکت در جماعت شما به مسجد بیاورد. نبیّ اکرم(ص) فرمود: ریسمانی ببند از منزلت تا مسجد و در جماعت شرکت کن.
حال، این همه تأکید و ترغیب‌ها و سخت‌گیری‌ها، همه برای این است که تفرّقه و تشتّت و پراکندگی، موجب مرگ یک ملّت و نابودی یک اجتماع است و وحدت و اتّحاد و به هم پیوستن و صف واحد بوجود آوردن، مایه‌ی حیات امّت و سرچشمه‌ی تولید قدرت و شوکت یک جامعه در دنیاست. صف‌های جماعت‌ها که شب و روز در تمام شهرها و قُری و قصبات مسلمان‌نشین در اوقات نمازهای پنج‌گانه در مساجد تشکیل می‌شود، به منظور ایجاد ارتباط دائمی و پیوستگی همیشگی بین افراد مسلمان یک قریه و یک محلّه و یک شهر است و نیز برای توسعه‌ی بیشتر این دایره‌ی اتّحاد و ائتلاف مسلمانان در شرع مقدّس اسلام مقرّر است که یک مجمع عمومی‌تر هفتگی تحت عنوان «نماز جمعه» تشکیل شود،[5] با امتیازات خاصّی که سایر نمازهای یومیّه، فاقد آن امتیازات است. از جمله آنکه این نماز هفتگی (که بجای نماز ظهر روز جمعه خوانده می‌شود) واجب است به جماعت خوانده شود در صورتی که اقامه‌ی جماعت در نمازهای دیگر یومیّه، مستحبّ است.
دیگر آنکه نماز جمعه در هر نقطه‌ای که برپا شود تا شعاع دو فرسخ از تمام جوانب بر مردم واجب است که برای شرکت در آن حاضر شوند. حتّی واجب است زندانی‌ها را تحت‌الحفظ بیاورند و در نماز جمعه و استماع خطبه شرکت دهند و سپس به اقامتگاهشان (زندان) برگردانند و نیز تا شعاع یک فرسخ حرام است نماز جمعه‌ی دیگری تشکیل گردد و تنها یک نماز باید در آن محدوده اقامه شود.
البتّه بدیهی است که با این شرایط، چه مجمع باشکوه و پر سطوتی به‌وجود می‌آید که چشم دشمنان را خیره ساخته و پشت ستمگران را می‌لرزاند.
یک اجتماع عمومی دیگر هم در متن دین مقدّس داریم به عنوان «نماز عید» که روز عید فطر و روز عید قربان اقامه می‌شود و در زمان غیبت امام(ع) مستحبّ است و بهتر آن‌که در صحرا منعقد گردد،[6] با شرایط مستحبّه و جالب دیگری که در کتب فقهیّه، مذکور است.
 


گوشه‌ای از جهان‌بینی دستورات عالیه‌ی اسلام
 


مخصوصاً موضوع بسیار مهم و جالبی که در نماز جمعه و نماز عید مقرّر شده است، موضوع «خطبه و سخنرانی» است[7] که باید در آن مشهد عام و مجمع شامل که تمام طبقات از عالی و دانی، شریف و وضیع، اغنیا و فقرا، اقویا و ضعفا، عموماً در آن شرکت نموده‌اند، ایراد گردد و علاوه بر بیان معارف و احکام عملی دین و القای مواعظ و نصایح و تزهید نسبت به دنیا و ترغیب نسبت به آخرت، باید مطالب مهمّه‌ی دیگری که ارتباط با شئون جهانی مسلمین دارد، به سمع عامّه‌ی مسلمانان برسد که همگی در جریان حوادث باشند و نسبت به وقایع و جریاناتی که در دنیا می‌گذرد، بی‌خبر نمانند.
حدیث مفصّل جامعی در باب «علل‌الشّرایع و اصول‌الاسلام» از حضرت امام ابوالحسن الرّضا(ع)، به نقل فضل بن شاذان نیشابوری که از بزرگان ارباب حدیث است، رسیده و در کتب حدیثی ما مضبوط است و در ضمن آن حدیث، جمله‌ای راجع به حکمت و سرّ تشریع خطبه در نماز جمعه آمده که بسیار شایان توجّه و دقّت می‌باشد و گوشه‌ای از خصیصه‌ی جهان‌بینی اسلام و منش اجتماعی احکام مقدّسه‌اش را نشان می‌دهد و آن جمله این است که امام(ع) می‌فرماید:
فَاِنْ قالَ فَلِمَ جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ قيلَ لِاَنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عامٌّ فَاَرادَ اَنْ يَكُونَ لِلأَمیرِ سَبَبٌ اِلى مَوْعِظَتِهِمْ وَ تَرْغيبِهِمْ في الطّاعَةِ وَ تَرْهيبِهِمْ مِنَ الْمَعْصِيَةِ وَ تَوْقيفِهِمْ عَلى ما اَرادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دينِهِمْ وَ دُنْياهُمْ وَ يُخْبِرَهُمْ بِما وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْآفاقِ مِنَ الْاَحْوالِ الَّتي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ.[8]
پس اگر گوینده‌ای بگوید: به چه علّتی، روز جمعه، خطبه مقرّر شده است؟ در جواب گفته می‌شود: از آن نظر که روز جمعه [طبق قرارداد شرع مقدّس] روز اجتماع و حضور عمومی است و لذا خدا خواسته است پیشوا و امیر مسلمین [با فراهم آمدن زمینه‌ی ابلاغ سخن] مردم را موعظه نموده و آنان را به طاعت خدا، ترغیب و از معصیت، ترهیب و انذارشان نماید. دیگر آنکه جمعیّت را به مصالح دینی و دنیایی‌شان واقف سازد و هم، مردم را نسبت به آنچه در آفاق و نقاط دوردست دنیا می‌گذرد (از حوادث خیر و شرّ که بی‌ارتباط با سرنوشت جامعه‌ی اسلامی نمی‌باشد) باخبر گرداند.
یعنی لازم است مسلمانان در هر نقطه‌ای از دنیا که هستند، بوسیله‌ی گزارش هفتگی پیشوا و زمامدار خود، هم از وقایع و جریانات نافعه‌ی به حال امّت اسلامی که در دنیا واقع شده است و می‌شود و مایه‌ی ابتهاج و مسرّت و موجب شکر و سپاس به درگاه خداست، مطّلع شوند و هم از ماجراهایی که لطمه به حیثیّت جهانی اسلام و مسلمین وارد می‌آورد، آگاه گردند تا در مقام دفع و رفع آن برآمده و تصمیم مشترک گیرند. نه آنکه آنچنان آسوده و بی‌خیال بنشینند که ناگهان خود را همچون لقمه‌ای در دهان دشمنان ببینند.
حاصل آنکه تجمّع مسلمین در مرکز واحد که موجب اتّحاد و منشأ ایجاد قدرت است، شدیداً مورد حبّ و علاقه‌ی شارع مقدّس اسلام می‌باشد و به همین جهت است که هرچه بر وسعت دایره‌ای اجتماع افزوده می‌شود، دارای فضیلت بیشتر و اجر عظیم‌تری می‌گردد.
عن ابی عبدالله(ع) قال: مَكّةُ حَرَمُ اللهِ وَ حَرَمُ رَسُولِهِ وَ حَرَمُ اَميرِالْمُؤمِنينَ(ع) وَ الصَّلوةُ فيها بِمِأَةِ اَلْفِ صَلوةٍ وَ الدِّرْهَمُ فيها بِمِأَةِ اَلْفِ دِرْهَمٍ وَ الْمَدينَةُ حَرَمُ اللهِ وَ حَرَمُ رَسُولِهِ وَ حَرَمُ اَميرِالْمُؤمِنينَ(ع) وَ الصَّلوةُ فيها بِعَشرَةِ آلافِ صَلوةٍ وَ الدِّرْهَمُ فيها بِعَشرَةِ آلافِ دِرْهَمٍ وَ الْكُوفَةُ حَرَمُ اللهِ وَ حَرَمُ رَسُولِهِ وَ حَرَمُ اَميرِالْمُؤمِنينَ(ع) وَ الصَّلوةُ فيها بِاَلْفِ صَلوةٍ وَ الدِّرْهَمُ فيها بِاَلْفِ دِرْهَمٍ.[9]
امام صادق(ع) فرموده‌اند: مکّه، حرم خدا و حرم رسول خدا(ص) و حرم امیرالمؤمنین(ع) است و نماز در آن، برابر با صدهزار نماز و یک درهم [انفاق] در آن، برابر با صدهزار درهم است. مدینه، حرم خدا و حرم رسول خدا(ص) و حرم امیرالمؤمنین(ع) است و نماز در آن، برابر با ده‌هزار نماز و یک درهم در آن، برابر با ده‌هزار درهم است و کوفه، حرم خدا و حرم رسول خدا(ص) و حرم امیرالمؤمنین(ع) است و نماز در آن، برابر با هزار نماز و یک درهم در آن، برابر با هزار درهم است.
عن عَلِیٍّ(ع) قال: صَلوةٌ في بَيْتِ الْمَقْدِسِ تَعْدِلُ اَلْفَ صَلوةٍ وَ صَلوةٌ في مَسْجِدِ الاَعْظَمِ مِأَةُ صَلوةٍ وَ صَلوةٌ في مَسْجِدِ الْقَبيلَةِ خَمْسَةٌ وَ عِشْرونَ صَلوةً وَ صَلوةٌ في مَسْجِدِ السُّوقِ اِثْنَتا عَشْرَةَ صَلوةً وَ صَلوةٌ الرَّجُلِ في بَيْتِهِ وَحْدَهُ صَلوةٌ واحِدَةٌ.[10]
از حضرت علی(ع) نقل است که فرموده‌اند: یک نماز در بیت‌المقدس برابر با هزار نماز است و یک نماز در مسجد اعظم [محتمل است که مسجد کوفه باشد و به قرینه‌ی بعض روایات، احتمال بیشتری می‌رود که مراد، مسجد جامع هر شهری باشد] برابر صد نماز و یک نماز در مسجد محلّه معادل با بیست و پنج نماز و یک نماز در مسجد بازار، معادل با دوازده نماز است؛ در حالی که نماز مرد در خانه‌اش که تنها بجا می‌آورد [و در مسجد و جماعت حاضر نشده است] بیش از یک نماز، حساب نخواهد شد.
هر مرکز تجمّع کوچک به منزله‌ی نهر باریکی است که از به هم پیوستن آنها، رودی عظیم بوجود می‌آید و از اتّصال رودهای عظیم به یکدیگر، دریای بیکران تشکیل می‌شود که در میان امواج سهمگین خود، نهنگ‌ها می‌پروراند و نیروها در هم می‌شکند و کشتی‌ها به گرداب می‌کشاند.
آری! این اجتماعات بسیار ارزنده و در عین حال بسیار ساده و بی‌آلایش توأم با محبّت و صمیمیّت که تحت عناوین مختلف، طبق دستورات حساب شده و حکیمانه‌ی شرع مقدّس بوجود می‌آید که بعضی شبانه‌روزی و بعضی هفتگی و بعض دیگر سالانه است و از دایره‌ی کوچک جماعت دو نفری شروع می‌شود تا به یک دایره‌ی وسیع بین‌المللی در سطح جهانی، تحت عنوان «حجّ اسلامی» می‌رسد، حقّاً و انصافاً سرمایه‌هایی فوق‌العاده نفیس و عالی است که از جانب خداوند مهربان به ما جامعه‌ی مسلمانان اعطاء شده امّا نحوه‌ی استفاده‌ی ما از این همه سرمایه‌های سودبخش آسمانی، کمّاً و کیفاً، بسیار ناچیز و جدّاً اسف‌انگیز است که فعلاً باید این بحث دردآور را رها کرده و به بحث اصلی خود بپردازیم که غرض نشان دادن گوشه‌ای از اهداف عالیّه و آثار فوق‌العاده جالب و درخشان احکام حکیمانه‌ی اسلام بود، نه چگونگی عمل و کار مسلمانان اسمی امروز که هیچگونه انطباق با روح دستورات سراسر حکمت اسلام ندارد و بلکه چنان صورت بی‌روح و پوست بی‌مغز شده است که وقتی انسان، نمونه‌ای از اسرار لطیفه و اغراض شریفه‌ی احکام را بیان می‌کند و سپس نظری به سوی اعمال مسلمانان روز می‌افکند، در برابر وجدان خود و صاحب‌نظران خارج از اسلام شرمنده می‌شود که پس کو آن همه آثار این احکام که می‌گویید و ادّعا می‌نمایید؟ چرا در میان جامعه‌ی مسلمین دیده نمی‌شود از آن همه آثار درخشان، نمونه‌ای؟! بلکه آنچه به چشم می‌خورد در بین مسلمانان امروز، کاملاً ضدّ آن آثار و نقطه‌ی مقابل آن اسرار است!
آری! ما با کمال تأسّف به این حقیقت تلخ دردانگیز معترفیم که حقیقت احکام اسلام، چیزی و اعمال خالی از حقیقت ما، چیز دیگری است.
اسلام، به ذات خود ندارد عیبی / هر عیب که هست در مسلمانی ماست
باری! غرض این بود که شارع مقدّس اسلام در یک قسمت عمده‌ی از دستوراتش، هدف تولید اجتماع و سپس اتّحاد و بالمآل، ایجاد قدرت و شوکت جهانی دارد و مقصدش از تشریع احکام، منحصر به تحصیل جهات روحی، یا تأمین منافع اقتصادی نمی‌باشد.
برای اثبات مدّعا، نمونه‌هایی از احکام ارائه شد؛ از قبیل حکم جهاد و اجرای حدود و تأکید در امر مساجد و شرکت در جمعه و جماعات و بالاخره اجتماع عظیم حجّ که یک‌یک اجزا و مناسک آن در داشتن هدف اجتماعی، شاهد بر مدّعاست و از جمله‌ی آنها مسأله‌ی «قربانی در منی» می‌باشد که گفتیم، قربانی در منی در عین آنکه دارای آثار بزرگ روحی و منافع مؤثّر اقتصادی است، مع‌ذلک جنبه‌ی اجتماعی آن، بیش از سایر جهاتش مورد توجّه و اهمّیّت است.
 


خودآزمایی
 


1- دلیل این همه تأکید و ترغیب‌ها و سخت‌گیری‌ها برای نماز جماعت چیست؟
2- به چه علّتی در روز جمعه، خطبه مقرّر شده است؟
3- هدف شارع مقدّس اسلام در یک قسمت عمده‌ی از دستوراتش (مانند مناسک حج) چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها


1. العروة‌ الوثقی، صفحه‌ی ۲۶۶، چاپ آخوندی.
2. همان، صفحه‌ی ۲۶۷.
3. العروة ‌الوثقی، صفحه‌ی ۲۶۷، چاپ آخوندی.
4. وافی، جلد ۲، کتاب الصّلوة، صفحه‌ی ۱۷۵.
5. البتّه وجوب نماز جمعه و بلکه مشروعیّت آن در زمان غیبت امام(ع) مورد اختلاف نظر میان آقایان فقهای عظام است. منظور ما در اینجا، اشاره به آثار اجتماعی آن می‌باشد نه بحث فقهی مسأله که هر کسی باید در اخذ حکم مسأله به مرجع تقلید خود مراجعه نماید.
6. در مکّه، در مسجدالحرام اقامه می‌شود.
7. دو خطبه است که در نماز جمعه قبل از نماز و در نماز عید بعد از نماز ایراد می‌شود.
8. علل‌الشّرایع، جلد اوّل، صفحه‌ی ۲۵۲.
9. وافی، جلد ۲، کتاب الحجّ، صفحه‌ی ۱۰.
10. همان، کتاب الصّلوة، صفحه‌ی ۸۰.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: